به نام خدا
باسلام خدمت همه دوستان خوبم .امروز بایک داستان دیگر درخدمتتان هستم .
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود.توی یک ده خیلی کوچک؛ حسنی وخانواده اش زندگی می کردند.جسنی ودوستانش عاشق فوتبال بودند.وهر روز فونبال بازی می کردند.درس نمی خواندند.وظهرها که مردم خواب بودند در کوچه سروصدا می دادند ومردم را اذیت می کردند.یک روز که حسنی امتحان داشت ، نمره اش بد شد.برای همین پدرش اورا دعوا کرد وگفت دیگر تو را به گردش نمی برم.برای همین حسنی قول داد دیگر درسهایش را بخواند .بله حسنی از آن به بعد پسرخوبی شد ونمره هایش هم خوب شد.
بچه ها ، ما نباید در بازی کردن زیاده روی کنیم .بازی خوب است ولی به اندازه اش.مهمتر درس خواندن است.
محمدحجت عسکری ::: شنبه 87/4/8::: ساعت 12:39 عصر
نظرات دیگران: نظر
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 6
کل بازدید :171497
بازدید دیروز: 6
کل بازدید :171497
>>اوقات شرعی <<
>> درباره خودم <<
>>آرشیو شده ها<<
>>لوگوی وبلاگ من<<
>>لینک دوستان<<
طراحی وب سایت download دانلود .بازی. تم.موبایل.نرم افزار.کرک.کد
معرفی سایت های طراحی وب سایت .هاست . تبادل لینک وافزایش بازدید
گنجهای معنوی
معرفی سایت های طراحی وب سایت .هاست . تبادل لینک وافزایش بازدید
گنجهای معنوی
>>لوگوی دوستان<<
>>اشتراک در خبرنامه<<
>>طراح قالب<<